علی اصغر
امروز روز خاصی بود ، چون نانازم هم وارد 4 ماه شد ،هم رفتیم علی اصغر ، الهی مامان فدای دوتاتون بشه ، انشا.... همیشه امام زمان یار و همراهتون باشه ، دوستون دارم . بیمه حضرت علی اصغر شدی ،خانومم حواست باشه شب که شد مامان مریم و فاطمه و بابا احمد با یه قابلمه اش اومدن اینجا ....اخر شب که میخواستن برن تو بغل مامان مریم بودی که یه دفعه جیغ و گریه بلند شروع کردی و اینقدر گریه کردی ، که همه ترسیدن .... بعد از ان از شدت گریه خوابیدی برای فردا صبح ،حالا ساعت 8.5 شب بود . اینقدر عکسات قشنگه که نمیدونم کدوما رو برات بزارم . دوست دارم نازنازی ❣ ❣ ️ ️ ❣ علی اصغر (ع)...
نویسنده :
مامان سمیه
22:37